با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
آتشی درونم را می سوزاند وذره ذره تمام احساسم راچون شمع آب میکند دیگرازطپشهای قلبم خبری نیست ومن مانده ام بادستانی سردو یخ زده با روحی مجروح که آذین بسته شده با گل زخمهای خیانت پرازدرد دردی که تنها تسکنیش تویی تویی که مسبب تمام دردهای منی من مانده ام و غم ،غمی به بزرگی تمام دنیای عاشقانه ام
بعضی انسانها به زندگی ما وارد می شوند و بسیار با سرعت می روند. بعضی از انسانها روح ما را می رقصانند . آنها ما را با درک جدیدی از زمزمه خردشان بیدار می کنند . بعضی از انسانها آسمان را برای خیره شدن زیبا تر می کنند. آنها برای مدتی در زندگی ما می مانند . جای پایی در قلب ما می گذارند و ما دیگر هرگز مثل قبل نیستیم . یادت باشد از تمام کسانی که قلبت را لمس کرده اند قدردانی کنی.
ومن فقط از یکنفر قدر دانی میکنم که قلبم را لمس کرده
این نوشته شعر نیست بسیار هم جدیست ... آنان که بیشتر دوستشان داری بیشتر دچار سوء تفاهم با توند بی آنکه بخواهی و بدانی، بیشتر می رنجانیشان بیشتر می رنجانندت بیشتر به یادشان هستی ولی ... کمتر عشق می گیری کمتر عشق می گیرند ! چشم به هم می زنی و می بینی عزیزترین ها با یک برداشت نادرست از هم هر روز از هم دور و دور تر میشوند ... غافل از اینکه بهترین روزهایشان با قهر و دوری و نامهربانی می گذرد!